۱۳۹۱ تیر ۵, دوشنبه

عوالم ناسوتی از آن من، مقاطع مخروطی از آن تو

رپرتاژ آگهی: در اتاق خوابم یک منبع نور نقطه ای دارم که بر گردن باریک و بلند و شکل پذیری سوار است. شکل پذیری آن پایه کذا و نزدیکی دیوار به منبع نور ابزار مناسبی برای تجربه واریاسیون های وسیعی از مقاطع مخروطی را پدید آورده است. آن دسته از بانوانی که وجاهت و ملاحت در ایشان با شوق آموختن ریاضیات به شکل مناسب و موثری آمیخته گشته می توانند همه روزه بعد از ساعت ده شب (با هماهنگی قبلی) جهت شرکت در کارگاه مقاطع مخروطی به اتاق خواب اینجانب مراجعه نمایند.
پ.ن: در راستای حمایت از فرهنگ متعالی اورجی و تری سام، بازدیدهای گروهی مشمول تسهیلات ویژه ای خواهد بود.

۱۳۹۱ خرداد ۲۴, چهارشنبه

ویلٌ


وای بر مملکتی که در آن براندازی نظام سیاسی از تاسیس شرکت تجاری آسان تر است.

۱۳۹۱ خرداد ۱۷, چهارشنبه

جز فلاطون خم نشین شراب

یکی می گفت فحش اختراع افلاطون بوده، برای اینکه مردم وقتی با هم دعواشون می شه، روش هایی جز ایراد ضرب وجرح (که احتمال داره منجر به قتل بشه) داشته باشن برای ابراز خشم شون. یکی دیگه هم تعریف می کرد وقتی پدر بزرگش به بنّایی که حوض حیاط شون تعمیر کرده بوده، اعتراض می کنه که چرا دیواره حوض نم پس می ده. بنّاهه گفته: «آقا آبه دیگه، آب از افلاطون هم رد می شه»

در آغاز چی بود؟

در فرهنگ کتبی کلمات خیلی جدی تر هستند؛اما، مردم در فرهنگ شفاهی کلمات رو خیلی جدی تر می گیرن.

فَسَلَخ

احساس می کنم طنز قوی متن دایی جان ناپلئون یک جاهایی در سایه کمدی نمایشی «روحوضی» فیلم قرار گرفته.بعضی وقتها هر چقدر هم که فیلم بسازی باز هم حق کتاب ادا نمی شه.

کار کار انگلیساست.


به نظرم اگر دایی جان ناپلئون درست فهمیده می شد؛ انقلاب 57 هرگز اتفاق نمی افتاد. نه فقط به خاطر اینکه دایی جان ناپلئون شرح صورت های مختلفی از اخلاق و روحیات منحط ماست و نه فقط به این خاطر که افق رهایی رو هم نشون می ده. بیشتر از همه اینها به این دلیل که وقتی ملتی بتونه اینقدر جدی با خودش شوخی کنه بالغ تر از اون شده که کارهای خیلی احمقانه ازش سر بزنه. شاید هم مهجور موندنش نتیجه یک توطئه باشه. کسی چه می دونه!!

جدی باش آقا!


فکر می کنم مشکل مذهب با قمار اینه که وقتی تو بازی رو جدی می کنی، ممکنه این فکر به سرت بزنه که می شه جدی رو هم بازی کرد

شیطنت در ویراستاری


ارهان پاموک توی کتاب «نام من سرخ»، یه جایی داره وصف می کنه صحنه قتل خسرو رو به دست شیرویه (پسرش)، می گه : خسرو کنار شیرین، کنار عزیز ترین کسش خوابیده...
نکته جالب ماجرا اینه که لازم دیدن روی کلمه «کسش» اعراب بذارن. به نظرم شانس اینکه بدون اعراب آدم به شکل دیگری که می شه این لغت رو خوند فکر کنه به مراتب کمتر بود.

با آخرین نفس هایم


نمودار تعداد بازدیدکنندگان وبلاگ بیچاره ام شبیه نمودار ضربان قلب یک بیمار ایست قلبی تحت CPR شده