۱۳۸۹ اسفند ۵, پنجشنبه

دریاب دمی که با طرب می گذرد


شب خواهد رسید، من خوشحال نیستم
شب قدری چنین عزیز و شریف
با تو تا روز خفتنم هوس است
اما،تو نیستی... 

قصه همیشگی بساط غصه


گل بی رخ یار خوش نباشد...

۱۳۸۹ بهمن ۲۵, دوشنبه

نامجوی قرمه سبزی


آلبوم جدید نامجو رو گذاشتم برای دانلود. با این اینترنت ذغالی من کلی طول میکشه. احساس آدمی رو دارم که قرمه سبزی بارگذاشته و منتظره که جابیافته

۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه

زنده باد سرکوب


به نظر می رسد در حال حاضر برای سرنوشت توسعه مصر و البته ایفای نقش این کشور در امنیت جهانی تهدیدی جدی تر از خطر افتادن سیب سرخ انحصار قدرت سیاسی قاهره به دست چلاق بنیادگراها ( از هر نوعش) وجود نداشته باشد.
به نظرم اولین قدم استراتژیک در راستای کنترل این خطر گرفتن مومنتم حرکت مردمی شکل گرفته در مصر است و این مهم در صورت کناره گیری فوری مبارک از قدرت عملا محقق نخواهد شد. اگر ارتش بتواند نقش وزنه تعادل در فرآیند حساس خلع مبارک از قدرت ( در حین حفظ شئونات او به عنوان یکی از فرزندان رشید ارتش و رهبر مصر در یک دوره سی ساله پر از بحران و خطر) در هشت ماهه باقی مانده از ریاست جمهوری اش و انتقال آن به یک رهبر مقتدر، عملگرا و متعهد به توسعه همچون ژنرال عمر سلیمان را ایفا کند شاید بتوان نفس راحتی کشید و گفت تحولات اخیر خاورمیانه و مغرب عربی را راستای نفع و خیر منطقه و جهان قرار گرفته است؛ و گرنه ...    

آیا ارتش نقطه امید مصر خواهد شد؟


مصر امروز در عرصه سیاست به بازیگری احتیاج دارد که ضمن حفظ یک فاصله معنادار با مبارک توانایی کشیدن ترمز سیاسیون بنیادگرای حاضر در صحنه اعتراضات مصر را داشته باشد. قادر به عمل و اعمال قدرت سیاسی در فضایی باشد که به سوی رادیکال تر شدن پیش می رود، یک سنت سکولار قابل اتکا برای روزهای سخت پیش رو داشته باشد، مجموعه ای از ارتباطات سیاسی بین المللی وثیق برای جبران مشکلات ناشی از رادیکال شدن فضا عمومی سیاست بین الملل علیه نظم حاکم بر مصر  با رایزنی هایی در عالی ترین سطوح قدرت سیاسی،  و البته درک درستی از حساسیتها و دشواری های ایفای نقش مناسب در  حفظ امنیت منطقه ای به عنوان کلیدی ترین نقش بین المللی مصر.           
به نظرم، گذاشتن همه این پارامترها کنار هم ارتش/ دستگاه امنیتی را به عنوان اصلی ترین گزینه برای نجات و نجاح آینده سیاسی مصر مطرح می کند. نگاهی گذار به تاریخ سیاسی معاصر مصر و البته رفتار ارتش در روزهای اخیر ( به خصوص پرهیز مقتدرانه از اعمال خشونت)  امید به امکان ایفای این نقش از سوی ارتش را افزایش می دهد.
برکشیدن ژنرال عمر سلیمان ( که پیش از ماجراهای اخیر نیز از کاندیدهای ریاست جمهوری دور بعدی مصر و رقیب جمال مبارک محسوب می شد) به مقام معاون ریاست جمهور که با توجه به سنت سیاسی مصر از ناصر تا امروز عملا به معنای هموار نمودن راه جانشینی او توسط خود مبارک است می تواند نشانه ای دیگری برای بیشتر شدن این امیدواری باشد.
اگر مصر اقبال پا گذاشتن به این راه را داشته باشد و البته توفیق عبور موفق از آن به سوی یک جامعه توسعه یافته و مرفه را، تنها کشور در حال توسعه ای نخواهد بود که یک ارتش مدرن، سکولار، مستقل و میهن پرست را تکیه گاه برخاستن از خاک تیره روزی و جهش به سوی توسعه کرده است. سهل است، که جایگاه،تقریبا انحصاری راه حل تکیه به ارتش به عنوان نقطه آغاز توسعه در بین مسیرهای تئوریک توسعه به شدت تقویت خواهد شد. امیدوارم یک سناریوی امتحان پس داده توسعه فدای حماقت و بلند پروازی ابلهانه بنیادگراهایی که امروز در چهارگوشه عالم قدرت را در دست دارند نشود. 

راه دشوار مصر


سندرم پیچیده اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی ای که مصر به آن مبتلاست مردم را ناتوان و ناچار از تحمل دردی جانکاه کرده است. حاصل ترکیب ضعف و درد رادیکالیزم است.
درمان بیماری کهنه اقتصادی-اجتماعی- فرهنگی مصر و رساندن روند تحولات کشور به قافله توسعه با تغییر چند سیاست تخصیصی سطحی و افزایش کارایی در اجرای رویه های موجود تحت تاثیر نظارت سیاسی منصفانه هرگز امکان پذیر نیست؛ بلکه نیازمند دست زدن به به بعضی جراحی های دردناک است. زمان قابل توجهی لازم است تا ضعف بر اثر این جراحی ها کاهش یابد، اما درد تحت تاثیر آنها فورا افزایش خواهد یافت. این یعنی رادیکال تر شدن فضای سیاسی مصر؛ آن هم در وضعیتی که بسیاری از مطلعین اصلی ترین تهدید پیش روی روند توسعه مصر و البته امنیت جهانی از ناحیه مصر را رادیکال تر شدن فضای سیاسی مصر و افزایش شانس بنیادگراها برای در دست گرفتن قدرت ارزیابی می کنند. راه بسیار دشواری در پیش روی مصر است.
پ.ن: به نظرم جراحی های مورد نیاز مصر دقیقا از جنس همان چیزی است که در تونس اجرا می شد اما کشور آن را تاب نیاورد و این بی تابی زمینه ساز سقوط بن علی شد. روزگار عجیبی است نه؟   

بن علی (قسمت نهم): نقش مبهم ارتش در اتفاقات تونس


پیش از این در مورد سناریو ترک ناگهانی صندلی توسط حاکمان سلطه گر نوشته بودم.من در ترک ناگهانی صندلی توسط دیکتاتور این پدیده را به عنوان عاملی برای  فروپاشی نظام قدرت موجود معرفی کردم، البته باید در نظر داشت این نوع فروپاشی از همان جنس نابودی با بمب نوترونی است که پیش از این در مورد آن صحبت کردم. برای فهم آنچه پس از دیکتاتور بر سر مجموعه تحت حاکمیت می آید باید سناریوهای رفتار حلقه موثر و نزدیک به دیکتاتور پس از رفتن او را پیش بینی و تحلیل کرد. یکی از مهم ترین این حلقه ها ارتش است. مردمی که رفتن بن علی را «پیروزی نهایی خود» می دانند روایتی دارند که در آن با رفتن بن علی «طلسم» آن حکومت باطل شده و همه اجزای اساسی اعمال قدرت ، از جمله ارتش، ارزش و اثر خود را از دست داده اند. در آن سناریو عقب نشینی ارتش اینگونه فهمیده می شود که در فقدان فرمانده کل قوا ارتش دیگر توان و البته دلیل درونی شده قابل قبولی برای اعمال قدرت و خشونت ندارد. نتیجتا راه نجات خود را در تسلیم جستجو می کند و به قدرتهای تازه برآمده  اعلام وفاداری می کند( مانند سال 57 در ایران). اما حداقل دو سناریو مهم دیگر را هم باید در نظر داشت.
اول: ممکن است ارتش به هر دلیل از حمایت بن علی دست کشیده باشد و دست کشیدن بن علی از قدرت در واکنش به این مسئله بوده باشد؛ در این صورت باید این سوال را پرسید که ارتشی که از حمایت بن علی دست کشیده است اصولا قصد حمایت چه کس یا چه چیزی را دارد؟
دوم: ممکن است ارتش تا امروز توان سازماندهی لازم برای حضور در صحنه سیاسی نداشته، اما در فرصت حاصل از خلاء سیاسی فعلی دست به بازآرایی نیروهای خود بزند و ترتیبات یک حضور سلطه گرانه در صحنه سیاسی تونس را فراهم آورد
داشتن تخمینهای مناسب از احتمال منطبق با واقع بودن هر یک از این سناریوها نیازمند داشتن اطلاعات مفصل از سابقه تعامل بن علی با ارتش و ساختارها غیر رسمی و فرهنگ سازمانی شکل گرفته در ارتش است. حالا که این اطلاعات وجود ندارد باید منتظر ماند و تماشا کرد.   

پس از دو قرن سکوت


برای من نوشتن این وبلاگ و تداوم در این نوشتن سطحی از تعقیب پروسه تعالی است. بر این اساس می توان گفت درهم ریختگی و بی سامانی روند نوشتن من در بلاگ بازتابی ( اگر نه آئینه ای تمام نما) از نهج آشفته من رو به سوی درک حقیقت جان علوی است. اگر این براعت استهلال بیش از اندازه هگلی آغاز شد از همه دوستان عذر می خواهم . بهترین فرجام آغاز ناموزون پایان نا به هنگام است فلذا از جهت عاقبت به خیری به ذکر این نکته ختم کلام می کنم که بخشی از وقفه روزهای اخیر ناشی از عدم دسترسی به داشبورد بلاگ اسپات بود و اکنون که به حمدالله این مشکل برطرف شده عنقریب حاصل تتبعات روزهای اخیر را منتشر خواهم کرد. ( اسمایلی از خود متشکر در جمع هوادارانی که فریاد می زنند این ممه های مرمری / هدیه به بیت رهبری)
پ.ن1: حیفم می آید اسم این براعت استهلال دو قرن سکوت باشد و یاد نکنم از براعت استهلال این ملت پس از دو قرن سکوت و یاد نکنم از شعرهایی که در سادگی و تازگی شان بوی طروات بهار خانه دارد. بله آقا دقیقی بخوانید. دقیق هم بخوانید.
پ.ن2: بهار این سال نکو را نه اراجیف بنده که شعر دقیقی فرض بفرمائید و اندکی تحمل پیشه کنید، شاهنامه آخرش خوش است.
پ.ن3: از این بازی با ماجرای دقیقی و شاهنامه م اینها خوشمان آمد خودمان. اسمایلی از خود متشکر بر سر منبر ( خواهران گرامی همان شعار پیشین را ترجیحا تکرار کنند. با اینکه می دانیم هزار وعده خوبان، یکی وفا نکنند؛ اما، به هر حال وصف العیش ،نصف العیش)