۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

بن علی (قسمت اول) : آیا مبارزات بدون خشونت بمب نوترونی نظامهای دیکتاتوری در کشورهای توسعه نیافته است؟


مدتی است بدلیل بدبختی و گرفتاری و تنبلی کرکره یادداشتهای روزانه اینجا پائین بوده. تصمیم دارم این هفته هر طور شده دوباره این قسمت رو رو به راه کنم، اما، ماجرای بن علی و تونس رو نمی شه ازش بی تفاوت گذشت. یعنی بی تفاوت گذشتن از کنار چنین ماجرایی اصولا پذیرفتن مرگ رسمی یا لااقل به کما رفتن این وبلاگه. چیزی که من اصلا قبولش ندارم. لهذا در چند پست کوتاه یک کمی در مورد ماجرای تونس می نویسم.
قدرت و اطاعت  دوقلوهای جدا نشدنی هستند. می توان ادعا کرد اصولا تعریف پوزیتویویستی قدرت (سیاسی) توانایی وادار کردن افراد تحت تاثیر آن به اطاعت است.
تمام دم و دستگاه و دبدبه و کبکبه سیستم دیکتاتور، حتی بخش مهمی از فعالیت قسمتهایی در ظاهر کارشان سرویس دادن به مردم است،  هم در کار وادار کردن مردم به اطاعت هستند. منتها باید در نظر داشت که اراده عملی افراد نهایتا در طول این دستگاه علی عریض و طویل قرارگرفته و نقش جزء اخیر علت تامه را بازی می کند.
توجه به واقعیت اخیر مبنای تنظیم راهبرد مبارزات مردمی/ بدون خشونت در سه دهه اخیر بوده است. ارزش راهبردی تمرکز بر حلقه اراده انسانی در این است که اولا مبارزین را از درگیر شدن با سیستم بزرگ و قدرتمند دیکتاتور در زمینی که هیچ مزیتی برای مبارزه در آن ندارند معاف می کند و ثانیا تمرکز مبارزین را بر حلقه ای متمرکز می کند که دیکتاتور ، بنا به ماهیتش، در آن کمترین مزیت را دارد.
نتیجه تعقیب این راهبرد در بسیاری از موارد فروپاشی های برق آسای نظامهای قدرت با هزینه های حداقلی است؛ اما، باید این نکته را در نظر داشت که این روش بخش مهمی از دستگاه اعمال قدرت دیکتاتور را که از قضا غالبا در ارتباط تنگاتنگ ، و شاید بتوان گفت ناگسستنی، با مناسبت اجتماعی مردم دارد سالم و بدون تغییر می گذارد.
سالم باقی ماندن بخشهای اصلی و مرکزی سیستم اعمال قدرت متمرکز در کنار ارتباط فعال آن با مناسبات اجتماعی همواره جوامع آزاد شده از قید دیکتاتورها را با این تهدید روبرو می کند که رویه های سلطه در قالب مجموعه از خرده نظامهای اعمال قدرت متمرکز و غیرانسانی و یا تولد مجدد دیکتاتوری در یک لباس جدید بازتولید شوند.
دیکتاتوری های متمرکز بازتولید شده همراه خود فجایع بسیاری را می آورند: کاندیداهای تصاحب صندلی دیکتاتور برای کنار گذاشتن هم دست به رفتارهای خشونت آمیز می زنند و در آتش کوره های نفرت موجود در اجتماع می دمند و به آن سوخت می رسانند. فردی که نهایتا این صندلی را تصاحب کرد برای تثبیت وضعیت و موقعیتش رو به استفاده افراطی از ابزار خشونت می آورد. عدم تطابق وضعیت و موقعیت دیکتاتور تازه به دوران رسیده با صندلی دیکتاتور بالغ شده پیشین که در طول زمان رشد و تکامل یافته بود و صندلی اش را نیز تا حد زیادی با خود متناسب کرده بود برای دیکتاتور نو رسیده اسباب آشفتگی هایی در عرصه نظر را فراهم می آورد که نتیجه اش خشونت در عرصه عمل است ( چنانکه آرنت می گوید). همه هزینه هایی که اجتماع در مدت تثبیت دیکتاتور جدید با تحمل خشونت پرداخت می کند در واقع بیمه سفارش داده نشده ای است که دیکتاتور از سوی طبیعت اجتماع و نظام سیاسی برای ثبات سلطه اش دریافت می کند. این بیمه  اثرات سیاسی جالبی دارد که در جای دیگری به آن خواهم پرداخت.
بازتولید رویه های سلطه در قالب خرده نظامهای اعمال قدرت غیر انسانی نز در بسیاری از موارد تولید چنان سطحی از آشفتگی در نظام اجتماعی می نماید که مردم آرزومند تولد یک دیکتاتور جدید و آماده و مشتاق اطاعت از او می شوند و در نتیجه فجایع ذکر شده در بالا بازهم اتفاق خواهند افتاد.
با این اوصاف به تجربه تونس سخت بدبینم.   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر