۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

بن علی (قسمت دوم) : ترک ناگهانی صندلی


دیکتاتور بودن یک امر شخصی نیست. مقصودم این است که در بسیاری از موارد تله ای درکار بوده که دیکتاتور را به دیکتاتور بودن مجبور کرده است. اجباری که باعث می شود اگر وضعیت دیکتاتور پیش و پس از دیکتاتور شدن را درچارچوب عقل ابزاری متعارف حساب هزینه و فایده کنیم این انتقال بین وضعیتها غیر قابل درک به نظر برسد. در بسیاری از موارد روان دیکتاتور برای حل تعارض این اجبار با حساب و کتاب عقل ابزاری متعارف و البته پندار قادر مطلق العنان بودن دیکتاتور، این اجبار را به سطح عقل معناداری یا عقل آئینی دیکتاتور بر می کشد و در قالب مجموعه ای از باورهای ارزشی و هنجاری صورتبندی می کند. این مجموعه باورها ارزشی و هنجاری شانس زیادی برای پایدار شدن در وجود دیکتاتور دارند چون تقویت و تثبیت شان یکی از اصلی ترین کالایی است که اطرافیان دیکتاتور در برابر  کسب منافع فراقانونی متکی به قدرت دیکتاتور به او می فروشند. و عموما در ارائه یک کیفیت خارق العاده از آن با هم رقابت می کنند.
این نکته عموما در مبارزه با دیکتاتور مانند یک شمشیر دو لبه عمل می کند. از یکسو تلاش برای منفی تر کردن بیلان ادامه دیکتاتوری ، درچارچوب عقل ابزاری، برای دیکتاتور از سوی مبارزین از آنجایی که نقطه نادرستی را هدف گرفته حکم مشت بر سندان کوفتن را دارد و از سوی دیگر بعضا درست زمانی که فکرش را نمی کنی، این باورهای ارزشی و هنجاری پشتیبانی عقل معناداری و عقل آئینی دیکتاتور را از دست می دهند و دیکتاتور در یک تصمیم ناگهانی و غیرقابل پیش بینی صندلی اش را ترک می کند و موجبات فروپاشی نظام قدرت حاکم را فراهم می آورد.
پ.ن1: دیکتاتوری که این فروپاشی در موردش اتفاق می افتد به نظرم باید از حد معینی آدم حسابی تر باشد.  
پ.ن2: خنده ام می گیرد از این موجوداتی که واقعا تصور می کنند دیکتاتور را شکست داده اند و تحقیر «شکست خورده فرضی» را نیشتر گشودن عقده های متعفنشان می کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر