۱۳۸۸ مهر ۲۱, سه‌شنبه

پروژه تحویل پذری گزاره های اخلاقی به گزاره های اثباتی در یک نظام اقتصادی/ پروژه ما

طرحی که در حال حاضر روی آن کار می کنیم عنوانش شرایط امکان و تبعات تحویل پذیری گزاره های اخلاقی به گزاره های اثباتی است. سه منظر اصلی برای ورود به این بحث را شناخته ایم. اول: بنا کردن چیزی مثل یک اخلاق طبیعی. یعنی یک مشت تعریف ردیف کردن که خود در واقع مجموعه ای گزاره نیز هستند و تبدیل کردن مفاهیم اخلاقی، عموماً در باب سعادت و شقاوت، به ترکیبی از مفاهیم اثباتی و بدین سان نگاشتن گزاره های اخلاقی به گزاره های اثباتی. منظر دوم که به دغدغه های شناخت شناسانه وقع بیشتری می نهد در واقع به دنبال یافت مفاهیم اثباتی پنهان در استفاده از مفاهیم هنجاری است و با این پرسش به مسئله نگاه می کند که آیا می شود این نگاشت هنجاری به اثباتی با کمک این مفاهیم و گزاره های اثباتی پنهان در دل مفاهیم و گزاره های هنجاری انجام داد. منظر سوم که البته رادیکال تر از منظر دو، همان گرایش را تعقیب می کند. این منظر قائل به وجود چیزهایی است که در واقع «سنت های الهی» هستند. اینها از عقل ذوقی به عقل استدلالی می رسند و به این اعتبار «سنت الهی» و یا «وجه قدسی» شناخت هستند که همانطور که در درون ما و ساختمان ادراکی مان حضور دارند در دنیای بیرون از ما و در عملکرد آن اراده ای که اراده ما نیست هم وجود دارند. من این قضیه را با ادبیات نصر طرح کردم و این ممکن است به مذاق خیلی از دوستان خوش نیاید منتها همین حرف در ادیشن بارکلی یا حتی روایتی از هگل می توان بازآرایی کرد که بعدها مفصلاً به آن می پردازم. به خصوص سخت مایلم به ادیشن هگلی ماجرا بپردازم چون اصولاً ایده اولیه من برای طرح این موضوع نشان دادن میزان اخلاقی بودن اقتصاد یک اجتماع در میزان از خودبیگانگی عاملان آن بود.بیشتر با هم گپ خواهیم زد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر