۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

یکشنبه بیست و یکم آذر 89


اینجا مدتی است که گرد و خاک گرفته. نمی دانم این بی میلی من به نوشتن ناشی از این است که آنچه را که می خواستم و می خواهم ، بیش و پیش از هر چیز بهبود کیفیت خودآگاهی، از این یادداشت ها نمی گیرم یا همان چیزی که مانع ارتقا کیفیت خودآگاهی ام به سطح مطلوب می شده به نحوی مرا در نوشتن این یادداشتها هم بی میل می کند.
در رئوس یادداشتهای روزانه 2-3 گذشته ،که البته هنوز کامل نشده و اینجا هم نیامده، نوشته بودم یک احساس رضایت جالبی دارم، احساس رضایتی که حاصل از عکلکرد خوب و روند درست نیست. یک جور تعادل شکننده است که دیر یا زود فرو می ریزد. فکر می کنم امروز یک جورهایی روز آن فروریزی بود. حقیقتا در میانه روز آنچنان احساس می کردم که هیچ چیز سر جا خودش نیست و همه چیز مشکل دارد که ، کار را رها کردم و دقایقی را به کشیدن سیگاری گذراندم بلکه دلیل موجهی برای ادامه این روند نا به ساز پیدا کنم. پیدا نکردم البته ، اما همچنان به روند گذشته ادامه دادم. در عوض به ذهنم رسید در حوزه فعالیتهای زیست محیطی چقدر کارهای ایجابی می شود کرد. اینکه غر بزنیم که طبیعت را نباید از بین برد و باید برای حفظش کاری کرد البته هم خوب است و هم لازم، اما، یک قدم فراتر از آن این است که آدمها را به «زندگی کردن با طبیعت» تشویق کنیم. این فکر و مسئله بالا اصلا به هم بی ربط نیستند. منتها یک ربط پیچیده ای دارند که من در حال حاضر حوصله توضیح دادنش را ندارم.
امروز دومین جلسه بچه های خبرنگار برای همکاری و هم افزایی برای مقابله با آتش سوزی جنگلها بود. یک مینیمالیسم عملگرایانه ای در این آدمها وجود دارد که مرا به نتیجه امیدوار
می کند. کارهایی با این ماهیت سازماندهی، در این مرحله از حیاتش، چالش حفظ تعادل بین دو صورت و حالت از فروپاش دارد. حالت اول رویکرد ایفای نقش فعال گردآورنده اولیه جمع است که ممکن است تعبیر به سلطه جویی شود و از این طریق جمع به سمت فروپاشی حرکت کند، در طرف دیگر هم عدم پذیرش مسئولیت راهبری و عدم ارائه طرحهای روشن و عملیاتی می تواند جمع را بواسطه سردرگمی به سمت فروپاشی ببرد. من فکر می کنم ما تا حدی از این مرحله عبور کرده ایم و امیدواری به ادامه کار بیشتر و بیشتر می شود. در این شرایط تصور می کنم بهترین کاری که می شود انجام داد، برقراری تماس با مسئولین کشوری است به نظرم. برقراری تماس با افراد تاثیرگذار و مدیران ارشد در قوه مجریه البته دشوارتر و پیچیده تر است ( نسبت به مجلس یا مجمع) اما جمعا هم تصور می کنم موثرتر و راهگشا تر هم باشد. آخر شب در حین قلیان کشیدن داشتم فکر می کردم در این حوزه «برنامه ریزی استراتژیک» ابزار مدیریتی مناسبی باشد. داشتم به دوست عزیزی که همراهم بود می گفتم من پایه ام برای سازمان حفاظت از جنگلها این کار را رایگان انجام دهم.
همین الان که داشتم این یادداشت رو می نوشتم داشتم به این فکر می کردم که برای همین فعالیتی که درگیر آن هستیم هم این ابزار می تواند کمکهای موثری انجام دهد. خیلی نگران اثربخشی این فعالیت و رساندن پیام مناسب هب نقطه مناسب هستم. برای این کار تاملات عمیق تری لازم است.
از اخبار مهم امروز می توان به ارائه رسمی گزارش نقض تحریمهای سازمان ملل توسط ایران در شورای امنیت اشاره کرد، به موازات همین ارائه برخی منابع سیاسی در ایالات متحده از آمادگی این کشور و هم پیمانانش برای تشدید تحریمها علیه ایران سخن گفته اند. پیش از این گفته ام، باز هم تکرار می کنم که متاسفانه هنوز گزارش دقیق و درست عمومی ای ( حتی شاید این قید عمومی هم قابل حذف باشد) از ابعاد بالقوه توسعه تحریمها و اثر آن بر اقتصاد ایران وجود ندارد. از آن کارهای است که من خیلی دلم می خواهد انجام دهم، کافرمای درست و حسابی هم دارد، اما طبق معمول من حسابی تنبلی می کنم.
خبر جالب دیگر به نظرم اعلام رسمی رحمانی فضلی در مورد دستاورد دیوان محاسبات و کمیته مبارزه با فساد نفتی در ورود پول میعانات گازی به خزانه در سال جاری است. واقعا تاسف بار است. چنین تخلف بزرگ، آشکار و سیستماتیکی در طول تمام این سالها انجام شده و امروز هم بدون شناخت ریشه ها و ساختاری که مرتکب آن می شده و البته قدم برداشتن در جهت اصلاح آن نفس بازگرداندن 10میلیارد دلار پول به خزانه یک پیروزی تلقی می شود. این بازگشت البته پیروزی است ، اما به گمانم نشانه ای بر وجود شکستهایی به مراتب بزرگتر است. انجام یک پژوهش تفصیلی در مورد ساختار و سیاستهای کسب و هزینه درآمدهای نفتی هم موضوع جذابی است. در موردش طرحواره های گنگی در ذهن دارم، قدری که روشن تر شود می توان در مورد نحوه ورود به آن هم اظهار نظر کرد.
تا هنوز دست و بالم نفتی است یک نکته دیگر را همین جا ذکر کنم: امروز یک دوست بسیار نازنین که در یکی از معتبرترین نشریات حوزه نفت در ایران کار می کند، در مورد این ریاست دوره ای مبتنی نوبت کشورها بر اساس حروف الفبا می گفت. در مورد اینکه طرح این واقعیت و روشن کردن منشا کسب موفقیت بزرگ ریاست دوره ای ایران بر اپک چه دشمنی عمیقی در وزارت نفت در برابر این نشریه ایجاد کرده است.
خبر عجب و تاسف بار دیگر امروز اظهارات مسئولین در مورد تغییر مرکز ثقل تجاری ایران از امارات عربی متحده به ترکیه و قطر است. ورود گسترده ترکیه به مناسبات تجاری ایران، پس از تغییر جهتهای اخیر حکومت ترکیه، و البته پس از اینکه بابت کردن خر ایران به درفش تحریمها بوی کباب به مشامشان ( چه فرم عجیبی پیدا کرد!) رسیده چیز تازه ای نیست. فکر می کنم پیش از این هم یکی دوبار در همین یادداشتها در موردش صحبت کرده ام. اما نکته تاسف بار ماجرا اینجاست که مقامات مسئول به صراحت می گویند سرمایه گذاری ما یک کشور همسایه ( امارات) را تبدیل به قطب تجاری منطقه کرده، حالا که آنها منافع ما ( البته یعنی منافع مسئولین و نه منافع کشور) را نادیده می گیرند، ما هم این سرمایه گذاری را به یک کشور همسایه دیگر ( ترکیه)
می بریم. واقعا باید پرسید آیا لحظه ای هم ذهنتان عبور کرده بود با توجه به مجموع شرایط و پتانسیلهای ایران یک راه هم همین بود که این سرمایه گذاری ها در ایران انجام می شد و امروز ایران قطب تجاری منطقه بود؟ آیا فکر نمی کنید این مانور گردش و جابجایی سرمایه در منطقه بیش از آنکه نمایانگر درایت و اقتدار باشد، نشانه ضعف و کج فهمی است.
اخبار امروز هم الحمدالله همه در مورد غمباد بود.
امروز خیلی کوتاه در برنامه ای که زنجیره امید به مناسبت محرم برگزار کرد هم شرکت کردم( کوتاه از این جهت که می خواستم به جلسه زیست محیطی ها برسم). این سخنرانی که اینقدر حلوا حلوایش می کردند به نظرم در حد همین روضه خوانهای کلاسیک بود، موسسه هم اصولا سواد مدیریت رویداد ندارد. ولی داشتم با خودم فکر می کردم این کانسپتهای مورد استفاده در محرم هم پتانسیل خوبی برای جلب کمکهای مردم در امور خیریه دارد. یک ملاحظات حاشیه ای هم مطرح است البته. در این مورد هم مفصل خواهم نوشت. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر