۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه

یکشنبه دوم آبان 89


روزها عاطل و باطل اند. نه اینکه فقط ما آنها را عاطل و باطل بگذرانیم ( که این کار را هم می کنیم) خودشان به ذات عاطل و باطلند.کارمان شده است شنیدن خبرهایی که مطلع بودن از آنها حاصلی جز خنده و افسوس ندارد. افسوس کردن ، یا فسوس کردن، یک فعل متعدی است. «او را فسوس کرد» تقریبا یعنی: «او را ریشخند کرد». دقیقا نمی دانم وقتی ما این اخبار را می خوانیم و فسوس می کنیم دقیقا چه کسی را فسوس می کنیم.
از مهم ترین اخبار داخلی روز سفر مقام به «قم» است. به نظر خیلی ها مهم آمده است. نمی دانم، شاید واقعا از وجوهی هم دارای اهمیت باشد. حداقل در تاریخچه فن شریف پاچه خواری نقطه عطفی محسوب می شود. در مورد اهمیت احتمالی اش بیشتر خواهم نوشت؛ اما فکر می کنم کلا خودشان هم از مهم تلقی شدن این سفر خوشحال هستند و تصور می کنم از انجام هر کاری که به مهم جلوه دادن این سفر ( با هر تفسیری) کمک کند مضایقه نکرده اند.
اینکه می گویم روز و روزگار عاطل و باطل است تا حد زیادی نتیجه این است که در وضعیت حاضر روزگار مشغول سواری دادن به اهل خود است. اهل این روزگار هم ما هستیم و آنها. آنها که مشغول اجرای یک تئاتر طنز ابسورد هستند. ما هم که حتی همان تئاتر را اجرا نمی کنیم. اینها همه اما آرامش قبل از طوفان است. صدای سکوت مرگ در بنای مخروبه ای که به هر اشاره سقفش ممکن است هم آغوش زمین شود و صدای بلند این رسوایی جایگز ین آن سکوت. آن روز روزی است که روزگار از اهلش سواری می گیرد.
چنین است آئین چرخ درشت
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت
احساس می کنم به شکل وحشت آوری در حال عقب افتادن از روند حوادث هستیم. حقیقتش را بخواهید، جدای از این مسائل تاکتیکی در مورد ضعفهای استراتژیک جبهه مان هم هر روز بیش از دیروز بدبین می شوم. شاید هم مسئله این است که هر روز بیش از دیروز واقعیت را می بینم.
امروز متوجه شدم بعضی از داروهای مخصوص بیماران آسمی مشمول تحریم است. ظاهرا یک ربطی به آتروپین دارد. آتروپین هم باطنا یک ارتباطاتی با سلاح های شیمیایی. سعی کردیم مسئله را با دوستان خارج نشین در میان بگذاریم( مسئله درمان ، یا دقیق تر بگویم، تسکین یک کودک مبتلا به آسم است) ؛بلکه فرجی شود. مسئله با سرعتی باورنکردنی منتشر شد و من پژواکش را از جاهایی شنیدم که حقیقتا انکشت به دهان ماندم. لمس مفهوم دهکده جهانی بود. احتمالا به همین دلیل است که در حال حاضر بیش از هر وقتی احساس می کنم این اتاق مرکز جهان است.
اهم اخبار خارجی ادامه اعتصابها در فرانسه است. اگر واقعا مسئله برای مردم جدی باشد، هیچ تصمیمی را ، هر چقدر هم درست باشد، به صورت پایدار، نمی توان بر آنها تحمل کرد. اما به نظرم این دلیل نمی شود سارکوزی راه خود را تا انتها نرود. توی تمام اروپا، امروز، یک مرد سر کار باشد آن مرد سارکوزی است.
حال و روزم نسبتا خوب است. علاقه وحشتناکی به نوشتن دراینجا پیدا کرده ام و موضوعات و ایده های ورودی ام بععضا انقدر زیاد است که حسابشان از دستم در می رود و بعضی هایشان را گم می کنم. فکر می کنم وقتی گمشان می کنم حس مادری را دارم که فرزند نوزادش را گم کرده. حسم البته خیلی زیاد هم بد نیست. فکر می کنم اگر قرار بود مادر باشم مادری لااابالی تلقی می شدم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر