۱۳۸۹ آبان ۵, چهارشنبه

چهارشنبه پنجم آبان 89


نگران وضعیت جنبش هستم. از یک طرف ما در انجام فعالیتهای کنشی تقریبا تعطیل هستیم؛ آنهم در شرایطی که مملکت با سرعت خارق العاده ای به سمت بحرانی شدن پیش می رود. از سوی دیگر حتی نمی دانیم اخبار جبهه مقابل را چگونه پوشش دهیم که با عقل سازگار باشد( نهضت عجیبی به راه افتاده برای بزرگ کردن هر حرف و حرکت کوچک ریزنقش ترین سربازان جبهه مقابل. اینکار در واقع آب به آسیاب دشمن ریختن است) و بدتر از همه اینها من با یک نگاه سطحی هم شکاف های عمیق و پوسیدگی های وسیعی در استحکامات جنبش می بینم. این فاجعه است. اینجا به قول شاملو :«امید تکیه گاهی استوار می جوید و هر حصار این شهر خشتی پوسیده است»
یک صورت عمیق تر از این نگرانی سوم هم البته این است که ما در شرایطی تن به پرداخت هزینه های سنگین برای گام برداشتن در مسیر توسعه داده ایم که برخی از اولیه ترین، اگرنه ساده ترین، پرسشها در مورد مدل توسعه ایران پاسخ سر راست عقل پسندی ندارد. در کنار هزار و یک مشکل ساختاری طرح و پیشبرد مباحث توسعه ای در ایران؛ این مسئله نیز خودنمایی می کند که شدت ضدتوسعه بودن رفتارهای حکومت چنان است که هر نظریه پردازی در عرصه توصعه عملا ختم به رویارویی فوری با حکومت خواهد شد.
حقیقتا فکر می کنم بین ما اگر یک نفر کار خود را درست انجام داده باشد؛ آن یک نفر مرحسین است. می ترسم اگر شکست در جبهه های جنبش بیش از پیش آشکار شود؛ همان بخت برگشته بیش از همه فحش بخورد. ترجیح می دهم بی سر و صدا بگذرم از نقاطی در کارنامه عملکرد چندساله اخیر مهندس که اگر بخواهیم به آنها گیر بدهیم حتی به یل لشگر هم نمی شود امید چندانی بست.
از اخبار جالب داخلی اینکه جلسه هئت دولت در قم به ریاست رئیس دفتر خامنه ای و با حضور رحیمی در غیاب احمدی نژاد برگزار شده. احمدی نژاد تهران بوده تا با مورالس قوتبال بازی کند. حقیقتا اینقدر ماجرا عجیب است که نمی دانم چطور باید توجیه اش کرد.
رفیق نازنینی از مشهد به تهران سفر کرده بود.دیروز دیدار نسبتا مفصلی داشتیم. بیشتر حرفها در حوزه کسب و کار و اقتصاد بود. این بنده خدا بر اساس تجربات و مشاهداتش معتقد بود تاثیر تحریمها بر هزینه مبادله سیستمها و شرکتهای درگیر با کالاهای مورد تحریم هنوز بسیار اندک است. این حرف گرچه با مجموع شنیده های من سازگار نیست، اما، راوی مطلع و منصف و دقیقی دارد و باید جدی گرفته شود.
با همان رفیق شفیق بحث آقاگلیان ها ( تهیه کنندگان برنامه مدیری) بود ؛گفتم می دانی اینها تهیه کنندگان برنامه ههای چراغ و هویت هستند؟ در جواب به من گفت: می دانی سردار سپاه هستند؟ می دانی مونوپول تبلیغات بازرگانی تلویزیون را داشته اند تا مدتها؟ می دانی رفیق لاریجانی بوده اند و می دانی سر کمکی که به کمپین لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری نکرده اند این رابطه خوب به هم خورده است؟ من حقیقتا کف بر شدم. گفتم بلکه شما هم بشید
این روزها در انواع فعالیت تنبلی ها مبسوط به خرج داده ام. انشاالله از فردا قدری هم کشیده و قدری جبران می کنم.
   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر