۱۳۸۹ مهر ۲۲, پنجشنبه

حمایتهای پوزیتیویستی از خانواده

1- دقیقا نمی دانم که آیا پوزیتیویسم ام درد گرفته یا تنم برای فحشهای طرفین دعوا می خارد که تصمیم به نوشتن این مطلب گرفته ام، اما دقیقا می دانم که در این شب پائیزی قطعا و یقینا تصمیم دارم تا نظراتم در مورد لایحه اصلاح قانون حمایت از خانواده را با شما در میان بگذارم.

2- به نظرم می رسد ما از طرفین دعوا به قدر کافی شعار و لفاظی شنیده ایم( توهین به زنان-پایمال شدن حقوق ایشان- توهین به انسان و انسانیت و ..../ لزوم اجرای حکم خداوند- انطباق الگوی خانواده با تعالیم اسلام و....) چیزی که فکر می کنم کمبود آن جدا احساس می شود؛ یک نگاه عینی به ماجراست. من مسئله را اینطور می بینم: بحث بر سر تغییر میزان هزینه مبادله ( به خصوص برای مردان) در حوزه برخی معامله های اجتماعی است ( به طور مشخص معامله برای بدست آوردن سکس و ازدواج)

3- مشی و نگاه استراتژیک من ( به عنوان یک نئولیبرال، به مفهوم اروپایی آن) به مقوله هزینه های مبادله ،در عموم معاملات، تلاش در جهت کاستن از آنهاست ؛اما، باید این نکته را هم در نظر داشت که علاوه بر مقدار اسکالر این هزینه، در برخی از موارد ( به طور مشخص شراکتهای مشاع) تقارن توزیع این هزینه در طرفین معامله نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. گرچه در برخی از موارد هم توجه به آن گمراه کننده است ( توضیح خواهم داد)

4- پیش از هر چیز بحث شیرین ازدواج موقت: به نظر من اگر کوچک زاده یک حرف درست در تمام عمرش زده باشد همان چیزی است که در مورد ازدواج موقت (صیغه/ متعه) گفته. جنابش فرموده است که آقاجان، صیغه برای لذت است و ما در این زمینه با کسی تعارف هم نداریم. بنده می خواهم فرمایش ایشان را به این صورت ترجمه کنم که : صیغه/متعه در واقع بازار آزاد شبه قانونی معامله سکس در این مملکت است. سکس هم برای اکثر ابنای بشر ( اگر نه برای همه) یک کالای ضروری تلقی
می شود.این معامله هم در اکثر قریب به اتفاق موارد از جنس معاوضه است ( سکس-سکس/ سکس-پول) . تصور نمی کنم بتوانید جامعه ای را پیدا کنید که از افزایش هزینه مبادله در بازار یک کالای ضروری خیر و صلاحی نصیبش شده باشد. نتیجه اینکه این حقیر با هر چیزی که صیغه کردن را عموما سخت تر بکند ( مثلا تشریفات اداری) مخالفم و با هر چیزی که آن را آسانتر موافق. متوجه این نکته هم هستم که این تمهید بیشتر از اینکه بار هزینه مبادله را از دوش خانمها بر دارد فشار آن بر روی آقایان را محدود می کند؛ اما، دراین مورد خاص با عدالت به مثابه انصاف ( در معنای تحت اللفظی آن) مخالفم. تصور می کنم این استدلال که امروز هزینه مبادله در بازار سکس برای آقایان کمتر از خانمهاست پس باید این هزینه را برای آقایان افزایش داد تا به توازنی در این بازار برسیم همانقدر خنده دار است که جستجو کردن عدالت در قانون همورابی ( چشم در برابر چشم). البته باز هم تاکید می کنم که ارجح دانستن آن نابرابری به این شکل از برابری مطلقا به مفهوم تائید وضعیت عدم تعادل توزیع هزینه مبادله در بازار سکس بین آقایان و خانمها نیست و بنده به سهم خود از هر اقدامی که باعث کاهش هزینه مبادله در بازار سکس برای خانمها ( به خصوص از نوع خوشگلشان  :-)  ) شود استقبال می کنم.

5- در مورد ازدواج (دائم) اوضاع قدری متفاوت است. به لحاط تاکتیکی من شخصا نسبت به افزایش هزینه مبادله در بازار ازدواج نگاه مثبتی داشته ام؛ چرا که مشاهدات نشان می دهد این کالا ، که در اصل برای همه افراد اجتماع ضروری نیست، به عنوان کالای جایگزین سکس مورد استفاده قرار می گیرد. بالا بردن هزینه مبادله در این بازار نقش یک جداکننده را دارد که سبب می شود سو استفاده از این کالا به عنوان جایگزین سکس محدود شود( به عبارت دیگر این کالا فقط توسط کسانی خریداری شود که خواهان خود آن هستند). در مورد اثرات وحشتناک جامعه شناختی و روانشناختی این جایگزینی هم فکر می کنم لازم نیست صحبت کنم ( از فرط وضوح). این بند را نوشتم که وسط این بگیر و ببند، لگدی هم به طرح ازدواج آسان زده باشم.

6- در مورد لزوم اخذ اجازه همسر برای انجام ازدواج دوم: اگر فرض را بر این بگذاریم که ازدواج در واقع یک مشارکت وسیع و سرمایه بر مشاع است. هیچ حرفی منطقی تر از لزوم وجود این اجازه برای انجام ازدواج دوم نیست. در سمت دیگر ماجرا باید این نکته را هم در نظر داشت که ازدواج در جامعه ایران لزوما همواره ذیل الگوی فوق انجام نمی شود. در موارد بسیاری ازدواج یک معامله از جنس معاوضه است که کالای ارائه شده از سوی مرد تامین معاش و خدمات سرپرستی ، و کالای ارائه شده از سوی زن چیزی از جنس خدمات منجر به احساس افزایش رفاه است. همین الان هر چقدر می خواهید به من و به وجود این الگو در ازدواجهای ایرانی ( به عنوان بخشی از واقعیت) فحاشی کنید؛ اما بعد ،به خاطر خدا، یک نفر به مجلس پیشنهاد دهد مرکز پژوهشهای مجلس یک تحقیق تفصیلی در مورد علل، الگوهای معامله و پیامدها چند همسری انجام دهد.

7- این وضعیتی که طرفین دعوا ،بدون وجود داده های میدانی، با یک مشت شعار انتزاعی در مورد درست و غلط بودن یک موضوع بحث می کنند، مرا به یاد طبیعیات مسخره ارسطویی/ قرون وسطایی و بحثهای عالمانه ای که در این حوزه در می گرفت می اندازد.

8- توجه داشته باشیم که آرزوی اتفاق افتادن معامله ای مطابق تصور ذهنی ما و سپس وضع کردن قوانینی که از آن الگوی کذا پشتیبانی کرده و پدر صاحب هر کس و ناکسی را که با الگو و روش دیگری در آن بازار معامله می کند در می آورد تجربه ای بسیار قدیمی است و تا جائیکه اطلاعات من اجازه اظهار نظر می دهد هرگز نیز نتیجه مطلوبی برای جامعه تحت انقیاد آن قانون در بر نداشته است.

9- من ضمن ادای احترام به تمامی کسانی که در ریشه های فلسفی برابری حقوق زن و مرد غور و تعمق می فرمایند؛ سه نکته را شایسته توجه و تذکر می دانم.

الف) وقتی می خواهید تعمق فلسفی بکنید واقعا تعمق فلسفی بفرمائید؛ جستجو کردن پشتیبان نظری برای مشتی شعار فلسفی در میان مشتی شعار توسعه گرایانه علاوه خنده دار بودن رقت بار هم هست.

ب) ورود کردن به مسائل زنان از منظر توسعه( درست مانند جهاد در راه خدا)، برای فعالین این حوزه یک بازی دو سر برد است. اگر شما موفق شوید در ورود به مسئله از این منظر باب گفتگو با اصحاب قدرت را بگشائید و با تکیه بر برخی دغدغه های مشترک دستاوردی داشته باشید برنده اید و اگر امکان گفتگو فراهم نیاید حداقل تا حدی ماسک توسعه گرایانه ای را که مراکز قدرت ایده ئولوژیک در ایران برای جلب حمایت مردمی بر چهره زده اند پاره می کنید و شانس اینکه در تقسیم منابع قدرت، بین دو جبهه طرفداران توسعه و دشمنان آن، حمایت مردمی بیشتری را جذب اردوگاه طرفداران توسعه ( که قطعا شامل فعالین حقوق زن هم می شود) افزایش می دهید

ج) اگر حال و حوصله تعمق فلسفی و یا ورود به مسئله از منظر تئوری های توسعه را ندارید و اصلی ترین انگیزه شما برای انجام این فعالیتها احساس بدی است که نسبت به جمعی از مردان اطراف خود دارید؛ با ملاقه بر سر آنها بکوبید. هم اثرش در تشفی خاطر شما بیشتر است و هم هزینه های کمتری به پیکر نحیف جنبشهای اجتماعی ایران وارد می شود.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر