۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

اینجا شرق است

تصمیم دارم یک چند کلمه ای در مورد گوشه های مغفول تر جنگ ایران و عراق بنویسم. اول اینکه وحشت حکومت از تدوین یک تاریخ سکولار از این جنگ باعث شده تا بسیاری از عقلا وجوه مقدسش را هم نبینند. دوم اینکه من جزء طرفداران ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر هستم و برای این طرفداری استدلال ساده ای دارم،خیلی احتمال داشت صدام پس از این آتش بس به تجدید سازمان و حمله مجدد، منتها برای ما که سازماندهی ارگانیک برای ادامه نبرد انجام می دادیم، و در آینده قابل پیش بینی قادر به سازماندهی مکانیکی نبودیم ادامه جنگ بسیار مناسب تر بود.تکرار سیکل حمله، شکست عقب نشینی برای ما خیلی بیشتر مهاجم هزینه داشت، نتیجتاً تکرار همین سیکل برای شکستن ما کافی بود.سوم استراتژی انتخاب شده به نظر من خیلی ساده و در عین حال موثر بود: تنبیه متجاوز، گرفتن یک امتیاز بزرگ پیش از مذاکره. چهارم: چیزی که ایران در محاسباتش ندیده بود اثر انقلاب بر تصویر ایران در جهان بود، تصویری که اجازه نمی داد دنیا یک ایران فوق العاده قدرتمند را تحمل کند.پنجم: فتح فاو را بعد از آزادی خرمشهر اصلی ترین نقطه عطف جنگ می دانم، جائیکه دیدم آن ملاحظه بین المللی فوق الذکر چگونه یک استراتژی هوشمندانه را تقریباً بی ارزش کرد.ششم: بعد از فتح فاو، می توان گفت تمام دنیا برای مقابله با ایران پشت سر صدام ایستاد. هفتم : رذیلانه ترین حمایتها از سوی دولتهای چپ وقت در اروپا صورت گرفت.
بله، اینجا شرق است، جایی که هر دهقانی که در راه می بینی، در حال پک زدن به چپقش تمام تاریخ یک سرزمین را در چند کلمه برای تو بازگو می کند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر