۱۳۸۹ آذر ۷, یکشنبه

پنجشنبه 4 آذر 89


امروز حسابی درگیر نوشتن شرح خدمات قرارداد قطب شبکه .... بودم. بر خلاف تصورم به انجام رساندنش تا ساعات پایانی روز طول کشید. یک دوست بسیار نازنین امروز لطف کرده و  مرا برای یک مهمانی به خانه اش دعوت کرده. سردرد بسیار بدی دارم که گهگاه در من ایجاد تهوع می کند. حدس می زنم احتمالا تحت تاثیر زیاد پای پی.سی نشستن است. اما به هر حال قصد از دست دادن مهمانی را ندارم.
اخبار مهم امروز:
وزیر دفاع کره جنوبی که از سوی جمعی از نمایندگان مجلس به سهل انگاری در مورد برخورد با کره شمالی متهم شده بود امروز از مقام خود استعفا داد. امروز اطلاعات بیشتری در مورد برخورد شکل گرفته بین دو کره بدست آوردم. ظاهراً کره شمالی در واکنش به مانور مشترک کره جنوبی و ایالات متحده در سر حدات دریایی کره جنوبی و آبهای بین المللی، با این کشور( کره جنوبی) درگیر شده و گلوله باران سواحل هم بخشی از این درگیری بوده. حالا به نظرم عملکرد کره شمالی بسیار قابل درک تر است.
خیلی وقتها بین یک دولت مسئول و یک دولت غیر مسئول ، مخصوصا وقتی دولت غیر مسئول خیلی کوچکتر و ضعیف تر از دولت مسئول باشد؛ تاکتیک ایجاد درگیری های محدود و مقطعی باعث ایجاد یک فاصله و فضای ایمنی برای کشور کوچکتر و بدست گرفتن ابتکار عمل و کاستن از فشارهای دولت بزرگ تر و قدرتمند تر می شود. اصل ماجراها هم بر می گردد به اینکه هزینه تحمل یک تنش کوچک برای کشور قدرتمند و مسئول بسیار بیشتر از کشور غیر مسئول است. به عبارت دیگر اپتیمم لوکال برای کشور مسئول با عقب نشینی حاصل می شود و این اپتیمم لوکال کشور قدرتمند مسئول در واقع اپتیمم عملی گلوبال دولت ضعیف و غیر مسئول است. این همان منظقی است که ایران را به برخورد با آمریکائی ها و انگلیسی هایی که در اطراف مرزهای ایران حضور پیدا می کنند ترغیب می کند ( مثال ملوانان انگلیسی، درگیری های مقطعی و کوچک با کشتی های آمریکایی در خلیج فارس یا به اسارت گرفتن کوهنوردان آمریکایی)
یک نکته دیگر هم در این ماجرا به نظرم جالب توجه است و آن نوع برخورد سیاستمداران ارشد کره ای ( کره جنوبی) با این موضوع است. طبیعی است که بسیاری از این ملاحظات سیاسی را نتوان برای عوام تشریح کرد ( به خاطر کثافتکاری تبلیغاتی ای که اطرافش اتفاق می افتد)   نتیجتا خواص هزینه های خواص بودن خود را در این موارد با سکوت و به جان خریدن فحش عوام پرداخت می کنند. واقعا من نمی توانم از این موضوع صحبت کنم و از دو رئیس جمهور،تقریبا معاصر،  فقید، بزرگ و استثنایی ایالات متحده یعنی پرزیدنت ریگان و پرزیدنت نیکسون یاد نکنم. در این مورد در این یادداشت روزانه جایی برای صحبت کردن وجود ندارد، اما، حتما در جای دیگری مفصلا در این مورد خواهم نوشت.
از اخبار دیگر ، که البته عملا تازگی چندانی ندارد، ایجاد تنش هایی بر سر افشای اخباری در مورد دادگاه رسیدگی به ترور رفیق حریری است که ظاهرا قرار است علیه چند مقام بلند پایه حزب الله اعلام جرم کند. ماجرای لبنان خود ماجرای پیچیده و مفصلی است که خیلی دوست دارم فرصتی پیش بیاید تا در موردش یک متن مفصل بنویسم. تاریخ لبنان و البته ارتباط و گره خوردگی اش به ما چیزهای خیلی جالبی برای شنیدن و دانستن دارد. کلا مدتهاست احساس می کنم جای یک مرجع حسابی در مورد خاورمیانه خیلی خالی است و خیلی دوست دارم در این بیابان اگر شده لااقل نقش یک لنگه کفش کهنه را بازی کنم.
از اخبار بسیار مهم این روزها یکی هم این است که ظاهرا برای جمعی از زندانیان جنبش سبز احکام بخشودگی صادر شده. هنوز به اطلاعات تفصیلی ماجرا دست پیدا نکرده ام که در این مورد تحلیلی داشته باشم، سایتهای سبز هم که روز روزش تحلیل حسابی راجع به هیچ چیز بیرون نمی دهند وای به حال این مسئله که با ملاحظات عاطفی و اخلاقی و انسانی مختلفی در مورد اسرای آزاده جنبش در ارتباط است. به هر حال مبارک است انشا الله. به امید آزادی تمام مبارزین قهرمان جنبش. خیلی هم چشم گرداندم ببینم آیا اسم رفیق بیچاره دوره نوجوانی ام را که واقعا بی ربط و به نا حق بازداشت و محکوم شده بود را پیدا می کنم در بین آزاد شدگان یا نه. پیدا نکردم متاسفانه.
ورزش ایران هم ظاهرا تقریبا مقام چهارمی خود در رقابتهای آسیایی را قطعی کرده. در این مورد هم الحمدالله هیچ تجزیه و تحلیلی وجود ندارد. از تصور چرندیاتی که احمدی در این مورد خواهد بافت حالم به هم می خورد.
دوست نازنینی که امروز میزبانم بود داشت از ایده ویژوالایز کردن متغیرهای کلیدی سازمان بر اساس داده های خام موجود صحبت می کرد، می خواستم برایش در مورد «داشبوردها» چیزی بگویم؛ اما مهمانهای بعدی آمدند و این بحث نیمه تمام ماند.
یکی از مهمانها مستندسازی بود که در همان مهمانی یکی از کارهایش را هم دیدیم. به نظرم جالب آمد. خودش هم پسر خیلی خیلی دوست داشتنی و نسبتاً با سوادی به نظر می آمد. بعد از رفتنش داشتم به میزبان می گفتم، ضمن اینکه آدم بسیار جذابی بود،  به نظرم در صحبتهایش یک جور نگاه از بالا به پائینی وجود داشت. میزبان معتقد بود این برداشت من ناشی از این است که ما هنوز برای صحبت کردن با هم «کالیبره» نشده بودیم، من البته همانجا در جواب گفتم ضمن اینکه این ملاحظه را بسیار جدی می دانم اما باید این نکته را هم در نظر گرفت که وقتی تو برای صحبت با فرد یا جمعی «کالیبره» نیستی باید محاوره را اینتراکتیو تر اداره کنی و از سخنرانی های طولانی پرهیز. داشتم به میزبان می گفتم شاید این قضاوت من صرفا زائیده فشارهای عصبی و روانی این سالهاست، اما، من در این آدم یک جور اعتماد به نفس کاذب احساس می کردم که به نظرم حاصل روشنفکر-مذهبی بودن است؛ یا لااقل با آن همبستگی بسیار عمیقی دارد. میزبان که البته شناخت بسیار دقیق تری از دوست مورد بحث داشت معتقد بود بر عکس برداشت من این آدم خیلی متواضع و خیلی هم تجربه گراست. راستی یادم رفت این را هم بنویسم که من و میزبان این مهمان مستند ساز بحث گذرایی هم در مورد برخی روشنفکر-مذهبی ها مثل سروش و شریعتی کردیم. فکر می کنم ماجرا با حمله و قضاوت بی رحمانه  میزبان علیه شریعتی آغاز شد و با مخالفت مهمان مستند ساز ادامه پیدا کرد. بحث کوتاه و کم عمق و گذرایی بود؛ اما، به نظرم از آن چیزهایی است که می شود در موردش بسیار گفت و نوشت. دوست دارم اگر یک وقتی خیلی بیکار شدم بنشینم و با قدری فشار به خودم قدری بیشتر در آثار ایشان مداقه و قدری قضاوتم را در مورد آنها تدقیق کنم.
بعد از رفتن بقیه مهمانان من و جناب میزبان کمی هم گپ خصوصی و شخصی زدیم ومن حوالی 3 بامداد به خانه برگشتم.
یک پرسش جالب که میزبان در طول بحثها مطرح کرد این بود که این رشد عجیب و استثنایی یونانیان باستان در فکر فلسفی ناشی از چیست؟ بحثهای جدی و جالبی در این مورد می توان مطرح کرد.   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر