۱۳۸۹ آذر ۸, دوشنبه

یکشنبه هفتم آذر 89


امروز اولین اولویتم وصل کردن اینترنت قطع شده بود. تصور می کردم با یک طرفه شدن تلفن ارتباط داشته باشد. به همین دلیل اولین کار صبح امروزم پرداخت قبض تلفن بود. متاسفانه فقط بعد از پرداخت بود که فهمیدم برای وصل شدن اینترنت یکبار ری استارت کردن مودم کفایت می کرده.
از اخبار مهم امروز کاهش حدوداً 50% کشت خشخاش در افغانستان است. از جهتی، و در نگاه اول،  این خبر بسیار خوبی است. کاهش درآمد ستیزه جویان و کاهش تولید تریاک غیر قانونی که طبیعتا به کاهش مصرف آن ختم می شود. اما اگر دقیق تر نگاه کنید می بینید مسئله پیچیده تر از این حرفهاست. از یک طرف کاهش مواد مخدری که تریاک پایه آنهاست باعث رواج بسیار بیشتر مواد مخدر صنعتی می شود و از طرف دیگر افزایش قیمت مواد مخدر «پایه تریاک» انگیزه ارتکاب اعمال مجرمانه در حاشیه تجارت و مصرف این مواد را افزایش می دهد. دنیا جای عجیب و پیچیده ای شده، واقعا هیچ راه حل مکانیکی و بر مبنای زوری برای حل هیچ مشکلی کارآمد نیست. کاش در مدیران جمهوری اسلامی هم کسانی پیدا شوند که متوجه این معنا باشند. به دلائل مختلف این پدیده خیلی خیلی بیشتر از اروپا و ایالات متحده تاثیر منفی خود را در بازارهای آسیایی ( بویژه ایران) خواهد گذاشت. این کار عقب مانده دوستان مواد مخدر را به یک جایی برسانم ،حتما در این مورد هم تذکر خواهم داد. حدس می زنم اثرش باید خیلی سریع دیده شود. بعید است که ذخیره احتیاطی تریاک غیرقانونی رقم قابل توجهی باشد.
در انتخابات مصر ظاهراً حزب حاکم برنده خواهد بود. با اینکه انسداد سیاسی ناراحت کننده در مصر وجود دارد، اما در بین رقبا هم کسی که قادر به لگام زدن به بنیادگراها باشد نمی بینم. یکجورهایی همه دنیا ناچار از اتکا به ساختمان سیاسی پوسیده حال حاضر مصر است، هیچ تغییری در آن ایجاد نمی کنند چون از قدرت گرفتن بنیادگراها می ترسند، اما از سوی دیگر موریانه زمان و فساد ساختاری هم مشغول خوردن اساس و پایه این ساختار است. به نظرم حتما این تلاش برای ایجاد تغییرات در این سیستم باید از موضع فعال و نه منفعل انجام شود. البته در این شرایطی که دنیا را بچه خوشگلها اداره می کنند حقیقتا این وحشت هم وجود دارد که تلاش برای تغییر ساختار سیاسی مصرف حمایت از به قدرت رسیدن گونی سیب زمینی بی خاصیتی مثل البرادعی باشد.
ظاهرا دور جدیدی از افشای اسناد در ویکی لیکس آغاز شده و این بار پیش از افشا بخشی از اسناد در اختیار رسانه های چاپی ( روزنامه ها) قرار گرفته است. کلا این رویکرد را رویکرد تخمی ای می دانم. واقعا همیشه اینکه همه ، همه واقعیت را بدانند به نفع دنیا نیست. به نظرم این ماجرا بیشتر از هر چیزی تلاش برای ارضا کردن بعضی کنجکاوی های احمقانه است. گرچه نمی توانم این را پنهان کنم که شخصا دیدن این اسناد برایم جالب است. این احتمال خیلی جدی است که با پیش رفتن و مستقر شدن این فرآیند افشا، سیستمهای امنیتی به جای اینکه برای برچیدنش تلاش کنند سعی کنند آن را با نشتهای کنترل شده کنترل و هدایت کنند. به هر حال در جمع چیز مزخرفی است.
از اخبار مهم دیگر سفر حریری به ایران است ، برای جلب حمایت تهران در پروژه افزایش ثبات سیاسی در لبنان. واقعا نمی دانم درخواست و التماس گوسفند پیش گرگ چه معنایی می تواند داشته باشد. طبیعتا این از ذهنم عبور نمی کند که حریری در این سفر حامل پیام جدیت لبنان برای برخورد با مداخله جویی های ایران باشد.
امروز در نوشته یک عرزشی یک اشاره ای دیدم به تحلیلی در سایت آینده در مورد عملکرد کاروان ورزشی ایران. ظاهرا در این تحلیل گفته بودند هجوم چین برای گرفتن مدالهایی که پیش از این به صورت سنتی کشورهای دیگری کسب می کردند جایگاه نسبی ایران را ارتقا داده است. یکی از این روزنامه ها را کاش می شد سیخ زد برای انجام یک تحلیل مفصل. یک پارادوکس اجتماعی هم در این ماجرا وجود دارد. چطور می شود حساب این افتخار ملی را از حکومت جدا کرد. مسئله، مسئله خیلی پیچیده ای نبود ، اما، رسانه های سبز به نظرم می تونستن بهتر با این موضوع بر خورد کنن.
امروز به یک ایده جذاب برای ارائه تحلیلهایی در حوزه میکرواتیکونومیکز بر اساس تحلیل مجموعه ای از سناریوهای تیپ رسیدم. سعی می کنم هر چه زودتر دست به کار شوم. داشتم فکر می کردم ایده اصلی کتاب «شرایط تحویل پذیری...» را هم اگر بتوان با کاری که آن دوست نازنینم در تز اش با تحلیل 6 قله اندیشه اقتصادی انجام می دهد به نوعی ترکیب کرد، احتمالا جذابیت بیشتری پیدا می کند. یک اتودهای اولیه می زنم و بعد با خودش تماس می گیرم.
یکی از اسناد عجیبی که از طریق ویکی لیکس منتشر شده است درخواست ملک عبدالله از ایالات متحده برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران است. همیشه به نظرم می رسید کشورهای عربی ترجیح می دهند کشتی ایران به گل بنشیند تا اینکه یک رویارویی مستقیم در منطقه شکل بگیرد. هنوز هم فکر می کنم در تجزیه و تحلیل چنین اطلاعاتی باید با احتیاط عمل کرد.
جلسه کاری خیلی خیلی خوب بود. جلسه اصلی البته فرداست. در حال تلاش برای متصل شدن به یک سازمان ثروتمند و با ثبات هستم، فقط مشکل ماجرا این است که در شرکای این پروژه جنم کافی برای پیشبرد کار را نمی بینم.
از فردا هم دو-سه روزی بی خانمان هستم. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر