۱۳۸۹ آبان ۱۱, سه‌شنبه

دوشنبه دهم آبان 89


امروز با اینکه بازهم التزام عمل به تنبلی را سرلوحه کار خود قرار دادم ، اما در حوزه کسب و کار روز نسبتا خوبی بود و ( با اقتباس از ادبیات همه حکومتهای متوهم در حال سقوط) می توانم بگویم افقهای روشنی را مشاهده کردم. انباشت کارهایم دارد با سرعت خطرناکی به مرز افسرده کننده نزدیک می شود. با این حال هوای این روزهای تهران برای من آنقدر مطبوع و چشم اندازهای پائیزی شهر در چشمم چنان زیباست که اگر آن عامل اصلی مهنا شدن عیش پای لنگ بساط محسوب نمی شد، کار را تعطیل و عیش تفصیلی ترتیب می دادم. از همین جا احتمالا
می توان نتیجه گرفت لنگی آن پای کذا حکمتش شناسایی شدن این خر بوسیله ذات اقدس خداوندی و خودداری از اعطای شاخ به نامبرده است. کاش این رویه مبارک روال دائمی عرش کبریایی بود.
 از اخبار مهم امروز تشکیل کمیته ای به دستور رئیس جمهور برای واقعی کردن نرخ ارز است ،منظورشان از واقعی کردن نرخ ارز البته پائین نگه داشتن آن به واسطه تزریق مداوم دلار ارزان قیمت است. در این خبر حکایات جالب توجه فراوان است. اول از همه اینکه دارم به این جمع بندی می رسم که بسیاری از تصمیمات مهم دولت در مصاحبه های تلویزیونی رئیس جمهور گرفته می شود یا در خوش بینانه ترین حالت تا قبل از اعلام آن در مصاحبه های تلویزیونی بدنه کارشناسی حوزه مربوطه ،در بخشهای دولتی و غیر دولتی، کلا از آن بی خبر هستند ( این همان عدم شفافیتی است که عرض کردم تنش ساختاری می آورد)، توضیح اینکه این کمیته بعد از اینکه رئیس جمهور در مصاحبه تلویزیونی اخیر خبر از واقعی کردن نرخ ارز داد تشکیل شد یا لااقل اعلام وجود کرد، دوم اینکه یک نفر آدم پیدا نمی شود از این دوستان سوال کند آقایان فروش ارز توسط دولت و بانک مرکزی یک ضوابطی ،یک قانونی و یک حساب و کتابهایی دارد، شما با کدام مجوز طوری در موردش صحبت می کنید که انگار ارث پدر محترمتان است و شما هم با نیت خیر مشغول استفاده از آن برای رفع مشکلات مردم هستید. طبیعی است که وقتی پیش فرض را این می گیرید حق سوال در مورد چند و چونش هم برای کسی قائل نیستید. احتمالا دلیل اینکه کسی هم از دوستان در این مورد پرسشی نمی کند این است که وقتی یک آقای عصبانی حقی جهت پرسش کردن برای تو قائل نیست برای حفاظت از سلامتی ات، بهتر است از او سوالی نپرسی. این را باید عرض کنم البته که دولت بر خلاف تمام هارت و پورتش می داند اوضاع ارز بسیار وخیم است و با ایجاد تغییراتی در سیاستهای وارداتی اش دارد خیر سرش سعی می کند ذخیره ارزی نه چندان قابل اتکایش و به تبع آن بازار ارز کشور را حتی المقدور از بحران محافظت کند؛ اما تصور می کنم این تو بمیری از آن تو بمیری ها نباشد و دیر و دور نیست روزی که لنگر قیمت ثابت ارز از جا کنده شده و به آسمان پرتاب شود. این قصه ارز هم یک یادداشت مفصل می خواهد که اگر خدا قسمت کند خواهم نوشت.
خبر داخلی دیگر اینکه ارگان داخلی سپاه به احمدی نژاد حمله کرده. ظاهراً دستمایه حمله اظهارات احمد نژاد راجع به در راس نبودن مجلس بوده، هنوز نمی شود قضاوت کرد این ماجرا تا چه اندازه سیستماتیک بوده؟ اما آنچه محرز است این است که سونوشت مثلث عشقی احمدی نژاد- سپاه- خامنه ای تاثیر بسیار زیادی بر آینده سیاسی ایران خواهد گذاشت. باید منتظر شد و دید.
رامین مهمان پرست هم اعلام کرده ایران هیچ پیشنهاد تازه ای در مورد تبادل سوخت دریافت نکرده است. پیش از این هم گفته بودم احتمال گربه رقصانی ایرانی در این ماجرا بسیار است؛ چرا که اصولا استراتژی ایران در  ین حوزه گربه رقصانی و خریدن وقت برای رسیدن به نقطه بدون بازگشت و تحمیل خود به عنوان یک کشور صاحب سلاح هسته ای به جهان است. ای کاش مذاکره کنندگان غربی هر چه سریع تر متوجه شود آنچه این مذاکرات را به نتیجه معقول و مطلوبی خواهد رساند نه ظرافتهای دیپلماتیک برای اپتمیم کردن هزینه های تعامل بلکه اعمال حداکثر قاطعیت است. به عبارت دیگر تصور من بر این است که تنها تعقیب استراتژی رسیدن به نتیجه به هر قیمت ممکن است که اپتیمم شدن هزینه ها را تضمین می کند. این هم از عجایب دنیای سیاست است.
خبر خارجی تکان دهنده این روز گروگان گیری در کلیسای کاتولیک ها در بغداد بود. ماجرایی که با حمله نیروهای امنیتی و کشته شدن بیش از 50 نفر خاتمه یافت. این عملیات بوسیله گروهی موسوم به دولت اسلامی عراق که شاخه القاعده در عذاق محسوب می شود انجام شده. اینکه حمله به طور مشخص علیه مسیحیان طراحی شده می تواند دلایل و نشانه های جالبی در خود داشته باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر