۱۳۸۹ آبان ۱۶, یکشنبه

شنبه پانزدهم آبان 89


بفاصله یک روز از وعده  یادداشت نویسی به روز، آن را نقض کرده و در حال نوشتن یادداشت بیات روز گذشته هستم. در واقع روز گذشته را یکسره، تا نزدیک صبح کار می کردم و به هیچ کار دیگری نرسیدم. امروز هم در واقع در حکومت من تعطیلی مناسبتی تلقی می شود. مناسبتش هم شهادت خودم است که دیروز از بس کار کردم شهید شدم. البته بین علما در این زمینه اختلاف است که آیا من دیروز کار کردم که امروز شهید شدم یا در آئین اینجانب کسی که دیروز شهید شده تعطیلی گرامی داشتش امروز است؟
من خودم اکیدا ترجیح می دهم چرخه خواب منظمی داشته باشم، کاری هم که درگیرش بودم فرصت مبسوطی نداشته که به هدرش داده باشم و حالا اقدام انتحاری شب امتحانی مرتکب شده باشم. یک کارفرمای نیمه دیوانه که فرق طراحی یک رویداد ملی و باد کردن یک بادکنک را درک نمی کند یک شبه هوس دریافت طرحی در این حوزه ، البته به همراه چند طرح دیگر، به سرش می زند. ما هم که خر کارفرما و خراب رفاقت، چشممان کور، می نشینیم و تا صبح می نویسیم. این میان البته واقعیت تلخی هم وجود دارد ، ضریب به نتیجه رسیدن فرآیند این کارها برای من ، حداقل در یکسال اخیر، بیش از ضریب به نتیجه رسیدن فرآیند اجراهای قابل پیش بینی تر و منظم تر بوده است. نمی دانم کرم از درخت ما به مدیران جمهوری منتقل شده، کرم دار بودن ایشان آلودگی ما را سبب گشته یا ما همه کلا یک سری آدم کرم دار هستیم که دور هم خوشیم.
از این وراجی ها بگذریم، اهم اخبار روز بدین قرار است:
الجزایر ظاهرا تصمیم گرفته است مجددا افراد غیرنظامی را برای مقابله با ترورستها مسلح کند. اینکه می گویم مجددا به این دلیل است که این تجربه یک بار در اوایل دهه نود این کشور را از افتادن در دامان بنیادگراهای اسلامی نجات داده است. برخی از آگاهان امور معتقدند علاوه بر بی رحمی های نیروهای بنیادگرا در اجرای حدود اسلامی که تنفر زیادی در جامعه الجزایر ایجاد می کرده، در برابر داشتن تجربه وحشتناک به حکومت رسیدن بنیادگراها در تهران تاثیر بسیار مهمی در متحد کردن مردم علیه آنها و انجام سازماندهی های داشته که منجر به قلع و قمعشان شده. برای من البته این نکته مجهول است در الجزایر چه ساختاری ضمانت می کند توزیع اسلحه بین غیرنظامیان ختم به اغتشاش عمومی نشود/ اصولا در حکومتهای مدرن یکی از پایه های نظم موقعیت انحصاری دولت در اعمال خشونت است.
خبر مهم دیگر تهدیدهای جدید القاعده در مورد موج جدید ترور و کشتار است که در پی افزایش ناآرامی های عراق در چند روز اخیر اتفاق افتاده است. به نظر می رسد یکی از دلایل عمده افزایش سطح تنش و ناآرامی در عراق عدم حصول توافق بین گروه های سیاسی و وحشت نیروهای سنی از حذف شدن در این معادلات است ( ظاهرا سنی ها در دو کاندیدای شیعه به علاوی تمایل دارند، و البته ظاهرا رویهمرفته خیلی آدم حسابی تر از جعفری است) . پیش از این هم گفته بودم فقدان بستر و ساختارهای لازم برای معامله قدرت، به رغم وجود روبناهای دموکراتیک، موجب ایجاد تنش در عراق می شود. امیدوارم وضعیت عراق هر چه زودتر با ثبات شود. موفقیت پروژه عراق پیروزی بزرگی برای لیبرالهای اقتدارگرا محسوب می شود.
هیاهوی این بمب های پستی هم کم کم در حال فرونشستن است. یک اقدام تروریستی نافرجام، ظاهرا از یمن مجموعه ای از بسته های حاوی مواد انفجاری به آدرس کنیسه یهودیان در نیویورک ارسال شده بوده. این توطئه تروریستی علاوه بر اینکه باعث شد فدکس و یو پی اس ( دو شرککت پستی که از آنها برای انجام این توطئه استفاده شده بود)  فعالیت های خود را در یمن متوقف کنند، اختلالاتی در پرواز هواپیماهای باری به مقصد اروپا و ایالات متحده ایجاد کرد و منجر به اعلام وضعیت فوق العاده در چند فرودگاه مهم جهان شد. از همه این ظواهر که بگذریم، به نظر من جالب ترین نکته این ماجرا، که البته در بسیاری از فعالیتهای مشابه هم به چشم می خورد، تلاش نهادهای تروریستی برای استفاده از زیرساختهایی است که مستقیما با دیدگاه ایجاد جامعه لیبرال جهانی ایجاد شده اند. زیرساختهایی که «دسترسی» و «اطلاعات» را یک «حق» می دانند و تلاش می کنند تا آن را با کمترین قیمت ممکن در اختیار همگان بگذارند. بد نیست اگر در ذهنتان یک بار همین تروریست ها را تصور کنید، سپس امکانات و زیرساختهایی را که دنیای مدرن در اختیار آنها گذاشته از آنها منها کنید. نتیجه باقی مانده خنده آور خواهد بود. در این مورد بعدا یادداشت مفصلی خواهم نوشت.
نیروهای ناتو عملیات تازه ای را علیه طالبان در شمال افغانستان اجرا کرده اند که منجر به موفقیتهای چشم گیری شده است. مسئله مهم در این عملیات نه فقط شکست ستیزه جویان اسلام گرا، بلکه پیوستن قریب به 100 نفر از نیروهای نسبتا رده بالای طالب به نیروهای ائتلاف بوده است. این سیاست ترکیبی فشار و مذاکره انشقاقهای خوبی در جبهه طالبان ایجاد می کند. این واقعیت که ریشه فرهنگی و اجتماعی آنها هم بیش و پیش از افغانستان، در پاکستان است سبب می شود بیشتر به امکان ریشه کنی این پدیده در افغانستان امیدوار شویم. مسئله کشت خشخاش و تجارت مواد مخدر در افغانستان رابطه عمیق و پیچیده ای با موجودیت گروه طالبان پیدا کرده و شاید بتوان گفت یکی از اصلی ترین و آخرین سنگرهای آنان در این کشور است. در این مورد هم یادداشت جداگانه ای خواهم نوشت. یک تحشیه ای هم بزنم بر این خبر پیش از عبور از آن : مدتی است که با خودم فکر می کنم اگر افغانستان مثل ایران، کشور ثروتمندی بود و منابع طبیعی خارق العاده ای داشت، در این شرایط وضعش بهتر بود یا بدتر؟ شما هم اگر در این زمینه نظری دارید، با من در میان بگذارید. 
خبر مهم دیگر امروز خبر تبدیل شدن چین به قدرت سوم صندوق بین المللی پول پس از ایالات متحده و ژاپن است. تصور می کنم این خبر به گوش هیچ یک از اقتصاد دانها لیبرال خبر خوشایندی نباشد. دولت چین در طول سالهای گذشته بارها و بارها نشان داده در برابر آرمانهای اقتصاد جهانی لیبرال حکومت متعهد و مسئولی محسوب نمی شود، شاید بتوان گفت از زمان جنگهای جهانی به این سو، این اولین بار است که یک دولت غیر متعهد نسبت به آرمان اقتصاد آزاد جهانی تبدیل به چنین مهره سنگینی در اقتصاد جهانی شده است. عمق خطر  و فاجعه را وقتی بیشتر درک خواهیم کرد در نظر بگیریم بخش مهمی از این قدرت خود حاصل همین عدم تعهد است. بعید نیست این اتفاق با نزدیک بودن اجلاس سران گروه بیست در کره جنوبی، که موضوع عمده آن خاتمه دادن به جنگ ارزی فعلی بین کشورهای گروه است مرتبط باشد.
گفتگویی با رضا خندان ، همسر نسرین ستوده، دیدم. محور اصلی صحبتش این بود که نسرین ددست از زندگی شسته است. این توصیه ای است که به همه افرادی که به بندهای امنیتی می روند شده است. شاید چون در آن فضا هیچ چیز مثل میل به ادامه حیات ابزار خرد و تسلیم شدن تو نمی شود. این حرف منطقی اما همانقدر که اجرا کردنش دشوار است، پذیرفتن اتفاق افتادنش در مورد انسان دوست داشتنی ای مثل نسرین ستوده هم تلخ و غیر قابل هضم است. به امید آزادی و سلامتی اش.
امروز من یک پرتقال جدید کشف کردم. کاملا ایرانی، در راستای ایرانی میوه ایرانی بخور، ظاهرا نامش پرتقال شهسوار است. بسیار لطیف و کمی ترش با پوستی سبز رنگ. یعنی دقیقا همان چیزی که من می خواهم. می خواهم سفارش دهم در حجم انبوه. اطلاعات تکمیلی را پس از رسیدن سفارش به سمع و نظرتان خواهم رساند.    


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر